
دوباره شب،دوباره طپش اين دل بي قرارم
دوباره سايه ي حرف هاي تو که روي ديوار روبرو مي افتد
دلم مي خواهد همه ي ديوارها پنجره شوند و من تو را ميان چشمهايم بنشانم
دوباره شب ،دوباره تنهايي و دوباره خودکاري که با همه ي ابر هاي عالم پر نمي شود
دوباره شب،دوباره ياد تو که اين دل بي قرار را بيدار نگه داشته
دوباره شب،دوباره تنهايي،دوباره سکوت،دوباره دلتنگي،دوباره من و ياد تو ...

دوست دارم
  
نظرات شما عزیزان:
|