خيال کردم تو هم درد آشنايي ... به دل گفتم تو هم هم رنگه مايي
خيال کردم تو هم در باديه عشق ... اسيره حسرت و رنج و بلايي
ندونستم که بي مهرو وفايي ... نفهميدم گرفتار هوايي
ندونستم ته ديداره شيرين ... نهفته چهريه تلخ جدايي
تو که گفتي دلت عاشقترينه ... دلت عاشق ترين قلب زمينه
هميشه مهربونه با دل من ... براي قلب تنهام همنشينه
چرا پس دل بديده بي وفايي؟ ... شده قربانيت بي خون بهايي!
نفهميدي اميد ناميدي ... رها کردي دلم رفتي کجايي