خبر به دورترین نقطه جهان برسد ... نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت ... کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی که اگر او را خواستی یک عمر ... به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کنی برود از دلت جدا باشد ... به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دو پرنده شوند ... خبر به دورترین نقطه جهان برسد
گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری ... که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه ...!! نفرین نمی کنم که مباد ... به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود ... خدا کند که فقط آن زمان برسد..!!!
  
شعر
روزنامه پيچيدم ، توي جعبه اي گذاشتم خوب و محكم اونو بستم ، راه ديگه اي نداشتم
بردمش اداره ي پست ، دادمش برات بيارن دل ُتحويل نگرفتن ، پيش ِبسته ها بزارن
گير دادن دلت بزرگ ِ، نمي شه اونو فرستاد مونده بودم چه كنم من ، دل من ياد تو افتاد
ياد ِاون روزي كه قلبت يه دفعه مثل يه سنگ شد خاطراتت يادم اومد، دل ِمن دوباره تنگ شد
حالا من اين دل ِتنگ ُميدمش برات بيارن اين دفعه مي شه فرستاد ، انگاري حرفي ندارن
دل ِمن قد ِيه دنيا تو رو دوست داره هميشه پيش ِمن باشي، نباشي، عاشق ِهيشكي نمي شه
   
دل به چشمای تو بستم تو شدی همه وجودم
عشق تو باور من شد با تموم تاروپودم
هرکی اومد سر راهم چشمامو بستم و ندیدم
عکس تو توی دست من بود تورو با دلم خریدم
برای نفس کشیدن عشق تو دلیل من بود
بودن تو پیش چشمام خواب و رویای شبم بود
من همه ترانه هامو واسه چشم تو نوشتم
ندونستم تو غروبی وای چه تلخه سرنوشتم
   
حیف
حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم
حیف او روزا که کلی ناز چشماتو کشیدم حیف شوقی که تو گفتی آره ولی من ندیدم
حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم حیف رویام که واسه تواز قشنگیاش گذشتم
حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب حیف وقتی که تلف شد واسه دیدنت توی خواب
حیف باوفای من حیف عشق و اعتمادم حیف اون دسته گلی که توی پاییز به تو دادم
حیف شادیم تو روزی که می گن تولدت بود حیف عاشقیم که گفتی اولش کار خودت بود
حیف اون همه قسم ها که به اسمتو نخوردم حیف نازی که کشیدم چون که طاقت نه اوردم
حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا حیف که تو از راه رسیدی و اونو دادمش به دریا
حیف قلبم که یه روز دادمش دستت امانت حیف اعتماد اون روز حیف واژه ی خیانت
حیف اون شبی که گفتم پیش تو کمه ستاره حیف اون حرفا که گفتی گفتم اشکالی نداره
حیف چشم هایی که گفتم به تو با لبهای خندون حیف آرزوی دیدار با تو بودن زیر بارون
حیف هر چی که سپردم حیف هر چی که نبودی
نظرات شما عزیزان:
|